در ميان امامان معصوم، امام حسن مجتبي(ع) بهخاطر هم ابعاد شخصيتي كه بسيار شبيه به پيامبر(ص) بودند و هم وضعيت سياسي و پيچيدگيهاي آن دوران، بسيار مورد توجه هستند. زندگي ايشان ميتواند الگوي مناسبي براي حال و روز ما باشد؛ چرا كه شاهديم فتنهها و آزمايشهاي مختلفي در اين دوران براي شيعيان مكتب اهلبيت(ع) وجود دارد و نياز است با پيروي هوشمندانه از زندگي بزرگان دين از گردنههاي پرپيچ و خم دنيا عبور كرد. براي آشنايي بيشتر با زندگي امام حسن مجتبي(ع) سراغ حجتالاسلام والمسلمين احسان بيآزار تهراني آمديم تا ببينيم چه درسهايي ميشود از آن امام همام گرفت.
- در زندگي ائمه يكسري مولفههاي عمومي وجود دارد كه از باب هدايت در ميان آنها مشترك است اما مهمترين ويژگيهاي اختصاصي زندگي امام حسن(ع) چيست؟
مهمترين شاخصه رفتاري امام مجتبي(ع)، مسئله كرامت و رسيدگي به ضعفاست، لكن نكته خيلي مهمي كه در روايت نبوي هست و يكي از بزرگان اهل سنت آن را نقل كرده، از اين قرار است كه حضرت رسول(ص) ميفرمايند اگر قرار بود عقلانيت در قالب شخصيتي ظاهر شود، يقينا امام مجتبي(ع) ميشد. اين يكي از زيباترين توصيفهايي است كه پيامبر(ص) از امام مجتبي(ع) داشتند و آن عقلانيت محض است. اين ويژگي را بايد در تمام زندگي امامحسن(ع) بهويژه در رفتار و موضعگيري ايشان برابر دشمنان بررسي بكنيم. صلح امام حسن(ع) در آن دوره ناشي از يك عقلانيت جامع و كلي بود؛ اما شاخصهاي كه بيشتر مدنظر است كرامت اماممجتبي(ع) است كه در رفتارهاي اجتماعي ايشان و رسيدگي به ضعفا بسيار نمايان بود، تا جايي كه آنقدر اين قصه نمايان شده بود كه بالاي منزل امام حسن(ع) مشعلي بهصورت دائم روشن بود و اين مشعل نبايد خاموش ميشد، سوختن اين مشعل در ادبيات عرب مشهور بود به «نارالقري» يا «نارالضيافه». اين نشانه كرامت صاحبخانه بود و هر كسي در هر زمان و حاليكه چشمش به اين چراغ ميافتاد، بهخودش اجازه ميداد كه بر صاحب اين خانه وارد شود و اين چراغ نشان ميداد كه هر كسي در هر زماني بر اين خانه وارد شود، دست خالي برنميگردد.
- شما در صحبتهايتان اشاره كرديد به كريم بودن؛ معناي كريم چيست و چرا به امام حسن(ع) لقب كريم اهلبيت(ع) را دادهاند؟
سجيه همه اهلبيت(ع) كرامت است. اين خاصيت همه اولياي خداست. همه ائمه، كريم هستند اما مثلا شجاعت امام حسين(ع) نمايانتر است يا رئوف بودن امام رضا(ع) آشكارتر است. كرامت هم از لسان معصوم براي امام حسن(ع) سند خورده است. ايشان به كريم مدينه معروف بودند. واژه كرامت چند معنا دارد؛ يكي بهمعناي احسان و توجه كردن، نه بهدليل جايگاه و شأن طرف مقابل بلكه با نگاه به آن حب ذاتي و عنايت دروني موجود و بدون توجه به مراجعه كننده؛ يعني جوشش محبت بدون توجه به مراجعه. واقعا بهقدري اين ويژگي در امام حسن(ع) بالا بوده است كه به قول معروف:«ندهد فرصت گفتار به محتاج، كريم/ گوش اين طايفه آواي گدا نشنيده». يعني قبل از اينكه كسي بخواهد مراجعه كند و بر زبان جاري بكند، حاجت او را برآورده ميكردند. اينكه ميگويند با كريمان كارها دشوار نيست، دليلش همين است؛ «نا اهلم و سزاي نوازش نيام ولي/ نااهل و اهل پيش كريمان برابرند». ما اگر بخواهيم به كسي محبتي كنيم قبلش او را ميسنجيم كه آيا اهليتش را دارد يا نه، يا براي خودمان فايدهاي دارد يا نه، اما انسان كريم كاملا نگاهش به محبت ذاتي خودش و آن جلوه الهي درون خودش است؛ جوشش رحمت است و كاري به اهليت طرف مقابل ندارد فلذا هر كسي كه در حريم اماممجتبي(ع) ميآمد دست خالي برنميگشت. يك معناي ديگر كريم اين است كه كم را زياد ميبيند؛ يعني اگر ما بخواهيم به كسي كمكي بكنيم بهطور پاياپاي و بده بستاني كمك ميكنيم اما در احوالات اماممجتبي(ع) هست كه كنيز جواني داشتند كه به امام حسن(ع) يك شاخه گل داد. حضرت آن كنيز را با وجود آنكه قيمتي بود آزاد كرد. همه اطرافيان تعجب كردند و گفتند شما براي شاخه گلي او را آزاد كرديد؟! امام حسن(ع) فرمودند: ما در مكتب قرآن تربيت شدهايم. وقتي كسي محبت ميكند، بيشتر از آن را به او عنايت ميكنيم.
- ما شنيدهايم كه امام مجتبي(ع) چندبار تمام زندگي خودشان را وقف ميكنند. ما چطور ميتوانيم از اين مسئله بهره ببريم؟
جايگاه امام معصوم، جايگاه ويژهاي است و ما هم اصلا توان اينكه به آن حد برسيم را نداريم. دستورهاي آييني و قرآني كه براي ما مطرح است ميگويد اگر شما احسان هم ميخواهيد بكنيد بايد مبنا و برنامهريزي داشته باشيد. خداوند ميگويد يك وقتي كامل دستات را باز نكن كه چيزي برايت نماند و يك وقتي دستات را به گردنت نگهندار كه به قول امروزيها آب هم از دستات نچكد و هيچكس خير آن را نبرد؛ يعني تعادل در انفاق و احسان و رتبهبندي در احسان هم در قرآن مطرح شده است؛ يعني اگر ميخواهي انفاق كني بايد اولويتبندي بكني؛ اول پدر و مادر، بعد يتيم، سپس فقير.چون يتيم هم خلأ عاطفي دارد و هم خلأ مادي و جلوتر از فقير قرار ميگيرد. اين قواعدي براي ماست. اينكه بگوييم امام حسن(ع) همه زندگيشان را دادند و خودشان محتاج شدند، قطعا بدين معنا نيست زيرا اين اصلا از روش اسلامي و قرآني بهدور است ولي حضرت واقعا دلبسته و وابسته نبودند و آنچه در اختيارشان بود در اختيار مردم قرارميدادند و اعتماد و اعتقادشان به خدا بود و اگر اين اعتماد براي ما حاصل شود راحت از مال و داشتههايمان ميتوانيم بگذريم. خداوند ميفرمايد: «ما عِندَكم ينفَد و ما عِندالله باقٍ...؛ آنچه نزد شماست از ميان ميرود و آنچه نزد خداست، باقي ميماند.» (سوره نحل آيه 96) اين يك نگاه با اعتماد به آخرت ميخواهد. خود خدا هم ضمانت كرده است و ميگويد اگر شما يك دانه در راه من دادي من دهبرابر آن را به شما برميگردانم، يا ميگويد اگر شما قرضي بدهي، به خدا قرض دادهاي و خدا براي شما جبران ميكند. اين يك قاعده واقعي است. ما اين باور را نداريم و به ثروتمان وابستهايم، قرآن هم ميگويد: «الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُم بِالْفَحْشَاء...» (سوره بقره آيه 268). شيطان به شما وعده فقر ميدهد. فكر ميكني اگر الان به كسي كمك كني خودت گرفتار ميشوي. ما اين دل را نداريم اما شخص كريم اهلبيت(ع) اينجور اعتقاد و اعتماد را به خدا داشتند و حاتم طايي با وجود شهرت فراوانش در برابر امام مجتبي(ع)، ريزهخور آستان است. از حاتم طايي ميپرسند چطور راحت از پولت ميگذري؟ ميگويد: «كار من مثل كار معمار و كارگرش است. تا وقتي كارگر مصالح درست ميكند، معمار هم خشت ميچيند. مصالح كه تمام بشود كار معمار هم معطل ميماند. من ميدانم كه تا وقتي براي كار خير دست و پايي بزنم و به ديگران كمك بكنم، معمار خلقت، خداوند متعال هم جايش را پر ميكند». مردم هم بايد بيشتر اين معنا را مدنظر قرار بدهند: اعتماد به خداوند متعال و اعتقاد به روز جزا، دو كليد واژه اصلي مسلماني است. قرآن هم به همين اشاره ميكند كه اگر كسي ميخواهد مسلمان باشد بايد الگوي عملي از پيغمبر(ص) و خاندان پيغمبر بگيرد، «لَقَدْ كانَ لَكمْ في رَسُولِالله أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُواالله وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَكرَالله كثيراً» (سوره احزاب آيه 21). پيغمبر(ص) و آل پيغمبر(ع) براي كساني كه اميد به خدا و اعتقاد به روز جزا دارند، الگوي عملي هستند. اگر ما به خدا اعتماد داشته باشيم و آخرت را هم ببينيم، در اينجا به راحتي از سرمايههاي ماديمان به نفع ابديت ميگذريم.
- چرا اينقدرخصوصيات امام حسن(ع) را به پيامبر(ص) شبيه ميدانند و اگر ممكن است براي ما كمي از اين خصوصيات بگوييد؟
امام حسن(ع) از لحاظ ظاهر و اخلاق بسيار شبيه پيامبر(ص) بودند. آنچه پيغمبر(ص) را در تبليغ اسلام موفق كرد «حلم» پيغمبر(ص) بود. آنچه باعث ميشد پيغمبر(ص) در برابر آن همه آزار و اذيت دريادلي داشته باشند، حلم، بردباري و شرح صدر پيغمبر(ص) بود. ميبينيم كه يكي از ويژگيهاي برجسته امامحسن(ع) حلم آن حضرت است. زماني كه امام حسن(ع) به شهادت رسيدند، مروان، دشمن امام حسن(ع) گفت: كوه حلم و صبر از دنيا رفت. لذا علاوه بر ظاهر و صورت، از لحاظ رفتاري هم امامحسن(ع) مرآت و آينه تمامنماي پيغمبر خدا هستند. از لحاظ ظاهري هم جالب است بگويم زماني كه حضرت زهرا(س) لالايي براي امام حسن(ع) ميخواندند، در همان لالايي ميگفتند: أنتَ شبيهٌ بِأبي؛ تو شبيه به پدرم رسولالله(ص) هستي.
- بعد از امير المومنين علي(ع)، امامت نه بهخاطر موروثي بودن بلكه بنا بر حكم خدا به امام حسن(ع) ميرسد. ميخواهيم بدانيم ويژگيهاي اين دوره از زندگي امامحسن(ع) چگونه بوده است؟
يكي از القابي كه براي امام حسن(ع) وجود دارد بهخاطر تحليل اوضاع اجتماعي است. به ايشان «غريب مدينه» ميگويند و واقعا اين غربت مشهود بود. دليل آن را نيز با ترسيم سيري در تاريخ اسلام ميبينيم. از زماني كه در سال 11هجري، رسول خدا(ص) از دنيا رفتند مردم يك سكوت مرگبار و يك انفعال نسبت به دفاع از وليامر و امام بعد از نبي داشتند. وقتي ظلم به اميرالمؤمنين(ع) و دختر پيغمبر را ديدند سكوت كردند. اين سكوت در مدت كوتاهي در دوران امام حسن(ع)به خيانت مبدل شد و ظرف 50 سال يعني در سال 61هجري صورت جنايت بهخودش گرفت و مصيبتي را در كربلا رقم زد كه آسمان و زمين نمونهاش را نديده است. سكوت و عدمدفاع از حق، موجب استقرار زر و زور و تزوير شد. اين سير، اوج دنيازدگي و اوج قهقرايي در دوران امام حسن مجتبي(ع) بود؛ يعني اگر امام حسن(ع) حتي اندازه ياران امام حسين(ع)، ياراني را كنار خودشان داشتند، قطعا اقدام به قيام ميكردند. امام حسن(ع) فرمودند: «اگر من وارد آن معاهده و صلح با معاويه نميشدم، ديگر شيعهاي روي زمين باقي نميماند»، منتهي آن صلح هم با درايت و برنامهريزي بود. يكي از اركان معاهدهاي كه حضرت نوشتند و خيانت معاويه را بسيار نمايان كرد اين بود كه به هيچ وجه معاويه نبايد خليفه بعد خودش را انتخاب بكند و تعيين كردن يزيد بهعنوان خليفه بعدي بهمعناي عدمتعهد به اين معاهده بود. در آن، دوران دنيازدگي و خيانت به اوج خود رسيده بود و ديديم كه معاويه به عبيدالله بن عباس كه سرلشكر امامحسن(ع) بود يك ميليون درهم وعده داده بود و 500 هزار درهم را به او داد و گفت اگر امام حسن(ع) را رها كردي و سربازان را براي من آوردي، 500هزار درهم ديگر را هم ميدهم و اينچنين عبيدالله بن عباس از 12هزار سرباز امام حسن(ع)، 8هزار سرباز را بهخاطر دنيا و پول به معاويه تحويل داد و دور امام حسن(ع) را خالي كرد. اين غربت امام حسن(ع) تا جايي پيش رفت كه حضرت در خانه خودشان هم هنگامي كه ميخواستند نماز شب بخوانند با زره به نماز ميايستادند؛ يعني در خانه خودشان هم امنيت نداشتند.
- او ولادت تا شهادت
نام: حسن
كنيه: ابومحمد
زادروز: ۱۵ رمضان، سال ۳ق.
زادگاه: مدينه
مدت امامت: ۱۰ سال (50-40 ق)
محل زندگي: مدينه، كوفه
لقبها: مجتبي، سيد، تقي، طيب، زكي، سبط
همسران: ام بشير، خوله،ام اسحق، حفصه، هند، جعده
فرزندان: زيد،امالحسن، امالحسين، حسن، عمر، قاسم، عبدالله، ابوبكر، عبدالرحمن، حسين، طلحه، فاطمه،امعبدالله، امسلمه، رقيه
مدت تصدي خلافت: 6ماه و 3 روز
مهمترين جنگ: جمل و صفين
مهمترين رويداد: صلح با معاويه در ربيعالاول سال 41
مهمترين دشمنان: معاويه، ابنزياد، عمرو بنعثمان، عمرو بنعاص،وليد بنعقبه، عتبه بنابوسفيان، مغيره بن شعبه ، مروان بنحكم
طول عمر: ۴۸سال
شهادت: ۲۸ صفر، ۵۰ق.
مدفن: بقيع، مدينه
- ازدواج با دختر دشمن
ازدواج با جعده، دختر اشعث بن قيس دشمن امام هم تحت همان برنامهريزي سياسي و غربت امام حسن(ع) بود، و برنامهاي تحميلي بود. امام حسن(ع) در شرايطي قرار داشتند كه بهشدت مسائل بر حضرت تحميل شده بود. همانگونه كه پدر بزرگوارشان، امام علي(ع) فرمودند: من 25سال خار در چشم و استخوان در گلو را تحمل كردم تا اصل دين باقي بماند. لذا امامحسن(ع) هم براي حفظ دين هزينههاي زيادي دادند؛ بنابراين حضرت در اوج غربت بودند اما غربتي كه با صلابت و عقلانيت بود و دين خدا را حفظ كرد و اگر امروز عاشورا محور حركت شده است و ما حسيني شدهايم، علتش وجود نازنين اماممجتبي(ع) است و چقدر اين جمله زيباست كه «من حسيني شده دست امام حسنم(ع)»، اگر حضرت نبودند هيچكدام از اين ارزشها باقي نميماندند.
نظر شما